رحلت حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران(1368 ه ش)
امام خمینی ره)، در روز بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری، برابر با 30 شهریور سال 1281 هجری شمسی، در شهرستان خمین، در خانواده ای اهل دانش، هجرت و جهاد و در خاندانی پاک سیرت به دنیا آمد.1 دوران زندگی پربرکت او همه در تحصیل، تدریس، تربیت نفوس و هدایت و مجاهده و مبارزه سپری شد. مهم ترین کار بزرگ امام خمینی ره) که به معجزه مانند بود، برپایی حکومت جمهوری اسلامی بود. لازمه تحقق این هدف، قیام علیه حکومت پهلوی بود که قدرت های بزرگ جهانی آن را حمایت می کردند. حضرت امام بدون هیچ امکاناتی و با توکل به خدا، کوشش و حمایت مردم، نظامی اسلامی و قدرتمند ایجاد کرد. امام خمینی ره)، الگویی جدید از حاکمیت را که بر قرآن و سنت پیامبر مبتنی بود، به جهانیان معرفی کرد و برای مسلمانان عزت به ارمغان آورد. روح بلند امام امت، سرانجام پس از سال ها مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر و خدمت به انسان ها و اسلام، در چهاردهم خرداد 1368 به ملکوت اعلی پیوست.
آگاهی درباره شخصیت بی نظیر و ممتازی مانند امام خمینی و ریشه یابی موفقیت های معجزه آسایش در جنبه های مختلف، مستلزم شناخت درست ویژگی ها، پایه های فکری و جنبه های شخصیتی اوست.
1. محمدحسن رجبی، زندگی نامه سیاسی امام خمینی ره)، ج 1، ص 12.
دشمن شناسی امام خمینی
شخصیت امام خمینی، سرشار از برجستگی ها و ویژگی های ممتازی است که از او چهره ای استثنایی و سرآمد ساخته است. یکی از این ویژگی ها، فراست و دقت در شناخت دشمنان و حربه ها و راهبردهای آنان است. در پرتو این ویژگی است که امام، دشمن اصلی و خطر عمده را در مراحل گوناگون زندگی سیاسی خویش بازشناخت و متناسب با آن، به مقابله با توطئه ها و دسیسه های دشمن همت گماشت. ایشان نه تنها در دام مشغولیت به مسائل حاشیه ای و فرعی و فراموشی دشمن اصلی گرفتار نشد، بلکه تکیه گاه ها و نقاط درخور اتکا و اعتماد و مراکز و منابع تأمین نیرو و امکانات جبهه اسلام و انقلاب را در مقابله با دشمن، به خوبی شناخت و از تمامی آن امکانات به درستی سود جست.
ساده زیستی امام خمینی
از بزرگ ترین ویژگی های امام خمینی، ساده زیستی ایشان بود؛ صفتی که کمتر در بزرگان و صاحبان مقام و مسئولیت دیده می شود. امام خمینی از آغاز تا پایان عمر پربرکتش، ساده زیست. این ساده زیستی، از عواملی بود که وی را در مبارزه مستمر و بی وقفه اش با استبداد و استعمار موفق ساخت. امام، یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرت ها را ساده زیستی می دانست. به عقیده ایشان، اگر کسی بخواهد در برابر باطل بایستد و از حق دفاع کند و با ابرقدرت ها بجنگد، باید خود را به ساده زیستی عادت دهد و از تعلق به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزد؛ چراکه با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی و اسلامی را حفظ کرد. سیره همه انسان های صالح این گونه بوده است.1
1. آیین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی ره، ص 174.
گفتار مجری
مائده آسمانی
سعدی! به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
هرچه از خرداد 68 می گذرد، دل های داغدار از غم هجران آن عزیز یگانه، اندوهناک تر و سرشک نهفته در دیده عاشقان دلباخته او، بر بستر دریای گهر جاری تر می شود. سال ها گذشته است، آری، سال ها از آن روز تلخ پرخاطره و فراموش نشدنی می گذرد. خاطره شکوهمند زندگی و مرگ او نیز حیاتی دیگر و شکوهی دیگر است که هرگز از اذهان و افکار زدوده نخواهد شد.
نام امام خمینی ره) به حق، با صلابت روح، عزت نفس، شکوه شخصیت، ثبات قدم، انقلابی بودن و استوار ماندن پیوند خورده است. خُلق عظیم محمدی او که برگرفته از خداپرستی و عشق به بندگان خدا بود، دریای بی کران وجود او را پر از برکت و محبت کرده بود و هنوز ما و نسل های ما بر این خوان نعمت و برکتِ خداوند، شاکرانه زندگی می کنیم.
کوثر انقلاب؛ ضرورت بازخوانی وصیت نامه امام خمینی ره)
امام خمینی ره) با وصیت نامه خود به جهانیان فهماند که نه تنها برای سرنگونی طاغوت، بلکه برای دوران پس از طاغوت نیز برنامه داشته است؛ حتی اگر در آن زمان و در قید حیات نباشد. وصیت نامه امام، برنامه ای برای ادامه انقلاب اسلامی است. این وصیت نامه از جمله منابع و یادگارهای ارزشمند امام است که رابطه معنوی انقلاب و امام را تداوم بخشیده است. وصیت نامه امام با ویژگی های خود می تواند نقطه اتصال همه نسل های پس از انقلاب باشد و چون عاملی، برای بسیج همه نسل ها در زمینه انقلاب اصیل و مورد نظر امام عمل کند.
توطئه بزرگ قرن
«از توطئه های مهمی که در قرن اخیر خصوصاً در دهه های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب، آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملت ها به خصوص ملت فداکار ایران، از اسلام است؛ گاه ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است، نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر، نمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز. امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان و تاریخ نویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. آنچه گفته شده و می شود که انبیا ع) به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملت های اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خون خوار است؛ زیرا آنچه مردود است، حکومت های شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند، جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشان اسلام ص) و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند. از بزرگ ترین واجبات و اقامه آن، از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومت ها بوده، از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامی، این توطئه ها را خنثی نمایند و گویندگان و نویسندگان متعهد، به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر را قطع نمایند».1
1. پیام جاوید وصیت نامه سیاسی ـ الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی)، صص 15 ـ 17.
نصیحت به مخالفان نظام
«این جانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه[های] مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند، می نمایم که بی طرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده های محروم و گروه ها و دولت هایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند و گروه ها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضع هایشان در پیشامدهای مختلف را با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری اسلامی، به دست منافقان و منحرفان شهید شدند و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان...».1
1. همان، ص 21.
وظیفه رسانه های جمعی در عصر حاضر
«اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارد این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان، جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند...».1
1. همان، ص 46.
نصیحت و وصیت به گروهک ها و هواداران آنها
«نصیحت و وصیت من به گروه ها و گروهک ها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می کنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است که تجربه طولانی، به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئه ای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید، به شماها که خود را عالم و عاقل می دانید، باید آموخته باشد که مسیر یک ملت فداکار را نمی شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازی های بی سر و پا و غیر حساب شده منحرف کرد و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمی توان با این شیوه های غیرانسانی و غیرمنطقی ساقط نمود؛ به ویژه ملتی مثل ایران را که از بچه های خردسالش تا پیرزن ها و پیرمردهای بزرگسالش، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب، جانفشانی و فداکاری می کنند و بعد به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می کنم که با چه انگیزه، جوانی خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهان خوار خدمت می کنند و از نقشه های آنها پیروی می کنند و ندانسته به دام آنها افتاده اند، به هدر می دهید و با ملت خود در راه چه کسی جفا می کنید؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید و اگر در ایران هستید، به عیان مشاهده می کنید که توده های میلیونی به جمهوری اسلامی وفادار و برای آن فداکارند».1
1. همان، صص 46 و 47.
لزوم تأثیر نپذیرفتن مسئولان از تبلیغات موجود
«وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رییس جمهور و شورای قضایی، آن است که در مقابل احکام خداوند متعال، خاضع بوده و تحت تأثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید و به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیت های سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند و به ثروتمندان و پول داران مشروع وصیت می کنم که ثروت های عادلانه خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی، در رنج و زحمت بوده اند و چه نیکو است که طبقات تمکن دار، به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان، مسکن و رفاه تهیه کنند و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمان ها باشد».1
1. همان، صص 55 و 56.
نصیحتی به مؤمنان ساده اندیش
«به آن دسته که از روی بعضی اشتباهات یا بعضی خطاها؛ چه عمدی و چه غیرعمدی که از اشخاص مختلف یا گروه ها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است، با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می نمایند و با تصور خودشان، این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق و باز توجه نمایند که در انقلاب های دنیا هرج و مرج ها و غلط روی ها و فرصت طلبی ها غیرقابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاری های این جمهوری را در نظر بگیرید؛ از قبیل توطئه ها و تبلیغات دروغین و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل و نفوذ غیر قابل اجتناب گروه هایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگان های دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی و تازه کار بودن اکثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده های کلان غیرمشروع بازمانده یا استفاده آنان کم شده و کمبود چشم گیر قضات شرع و گرفتاری های اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان چند میلیونی و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و ده ها گرفتاری دیگر که تا انسان وارد گود نباشد، از آنها بی خبر است.... این جانب نصیحت متواضعانه برادرانه می کنم که آقایان محترم تحت تأثیر این گونه شایعه سازی ها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام، این جمهوری را تقویت نمایند و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیةالله روحی فداه) یا مطیع امر شما آقایان تحقق پیدا نخواهد کرد، بلکه یک رژیم دلخواه؛ یکی از دو قطب قدرت به حکومت می رسد و محرومان جهان که به اسلام و حکومت اسلامی روی آورده و دل باخته اند، مأیوس می شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد و شماها روزی از کردار خود پشیمان می شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب، همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود، یک اشتباه است و در تمام طول تاریخ بشر، چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد.
آن روزی که ان شاءالله تعالی، مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه، عالم اصلاح شود، بلکه با کوشش ها و فداکاری ها ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند. اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامی های منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فان الله و انا الیه راجعون!»1
1. همان، صص 56 ـ 58.
سخن بزرگان
از چشم رهبر
گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری درباره حیات و رحلت امام خمینی ره)
«امام عزیز با حیات، ابتکار و تحرک خود که از آن روح بزرگ و دل روشن برمی آید و همچنین، با مرگ پرحادثه و عروج ملکوتی خود، به اسلام و انقلاب خدمت کردند».
«امام عزیز با رحلت خود، امت اسلام را یتیم کردند و شاید در دل ها، محیط زندگی و در جهان اسلام، نتوان تا سال های متمادی، این خلأ عظیم را پر ساخت».
«او زنده است تا اسلام ناب محمدی ص) زنده است و او زنده است تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین برافراشته است».
«او در بانگ تکبیر مبارزان مسلمان، در اراده قهرآمیز ملت های زیر ستم، در ایمان آگاهانه نسل جوان معاصر در دنیای اسلام، در امید روشن مستضعفان و مظلومان، در سوز و حال معنوی مناجاتیان، در حیات دوباره معنویت و ارزش های اخلاقی در جهان و در همه جلوه های زیبایی که حرکت انقلابی و تاریخ ساز او در دوران معاصر به وجود آورد و بالاخره در دل یکایک عاشقان و مریدانش زنده است».
«برای او که راهرو راه پیامبران بود، همچون خود پیامبران، مرگ جسم به معنای مرگ شخصیت نیست».
«طنین صدای او که ندای حق و عدل بود، در دل های امتش و در فضای جهان هست و خواهد بود. او نمرده است و نخواهد مرد».
«مرقد حضرت امام، مرکزی برای گسترش الهامات الهی و نورانیت و روح عرفانی برای مردم اهل بصیرت و معرفت خواهد بود».
«بدون شک، ما امروز با فقدان رهبر و امام عزیز و معظم بی نظیرمان، دچار کمبود و خلأ مهمی هستیم، لکن با یاد صلابت، قاطعیت و معنویت و روحانیت آن بزرگوار و با الهام از درس های فراموش ناشدنی ایشان، امروز مقطع و دوران دیگری را آغاز می کنیم».
«یاد و نام امام بزرگوارمان، کاخ قدرت های طاغوتی و نیز دل آنها را می لرزاند؛ زیرا او خادم به اسلام و مسلمین بود که با مجاهدت خود و ملتش به اسلام و مسلمین عظمت بخشید».
«آری، امام خمینی زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست».
«امام کبیر ما عصر جدیدی را در زمان ما آغاز کردند».
«ایشان عصر گرایش و احترام به ارزش های انسانی و احترام به عدالت و حریت انسان و اصل احترام به آرای مردم را بنیان گذاشتند که حتی دشمنان ایشان هم به عظمت امام معترفند».
«اگرچه جای خالی امام برای ما سخت و تلخ است، اما میراث گران بهای معمار بزرگ انقلاب، امام خمینی حفظ خواهد شد».
«بخشیدن روح عزت، استقلال، استغنا و اعتماد به نفس به ملتی که در طول سالیان متمادی سعی شده بود که اعتماد به نفس از او گرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گیرد و اعتماد به نفس او از بین برود و دیگران بر سرنوشت او تسلط یابند، از مشخصه های عمده انقلاب است که توسط امام خمینی ره) در جامعه انقلابی کشور ترسیم شده است».
«راه و روش و اهداف امام خمینی، همانند اهداف انبیا بوده است».
«خداوند، امام عزیزمان را به عنوان گوهری یکدانه و ذخیره ای از سوی خود در میان ملت ما قرار داد».
«او که جوهره درخشان وجودی اش در سایه ربوبیت پروردگار آشکار شد، بارها و بارها سیاست های جهانی را جابه جا کرده و تغییر داد».
«کلام او همانند بمبی در دنیا منفجر شد و همه را تحت تأثیر قرار داد».
«برای حیطه بندی عظمت این شخصیت بزرگ، به قلم توانا و زبان های گویا نیاز است».
«او مانند خورشیدی بود که با درخشش خود، اشیا را آشکار می کند و مانند روحی بود که با دمیدن به کالبدی، اجزای آن را زنده می سازد. او ما را زنده کرد و به حرکت درآورد و ما توانستیم به کمک وجود او به ارزش جغرافیایی و تاریخی کشورمان و به حقیقت فرهنگ گذشته قرآن و ملت خود پی ببریم و اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی و نیز این رستاخیز عظیم ایجادشده در دنیا را به عنوان یک شجره طیبه بدانیم، ریشه آن همین شخصیت عظیم است که این درخت مبارک رویاند».
«صلوات و سلام خدا بر شاهد شهیدان و امام مجاهدان و اسوه و مقتدای صالحان و رفعت بخش کلمه پیامبران، حضرت امام خمینی قدس الله سره و اعلی الله کلمه) که آتش خشم مستضعفان را بر هیمه فسق و فساد و کفر و الحاد و ظلم و استکبار جهانی افکند و ارکان سلطه مستکبران را متزلزل ساخت».
«اگر امام نیست، خدای او، راه او، رهنمودهای او و انگشت نورانی اشاره های او که ما را به راه راست هدایت می کرد، هست و مهم این است که ما کار بزرگ امام را بشناسیم و قدر بدانیم».
«این عصر را باید عصر امام خمینی نامید و ویژگی آن عبارت است از پیدایش و جرئت و اعتماد به نفس ملت ها در برابر زورگویی ابرقدرت ها و شکستن بت های قدرت ظالمانه و بالندگی نهال قدرت واقعی انسان ها و سر برآوردن ارزش های معنوی و الهی».1
1. http://www.rahpouyan.com/vizhe/imam/imamagha.asps
امام در آینه کلام امام
«در اسلام و پیش من، رهبری مطرح نیست؛ برادری مطرح است».
«من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان می دانم».
«خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را رهبر خودش می داند که بارها گفته ام: من با شما یکی هستم».
«من آمده ام که بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمده ام که دشمن های شما را زمین بزنم».
«برای من مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است، مبارزه بر ضد ظلم است. هرجا بهتر این مبارزه صورت بگیرد، آنجا خواهم بود».
«من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مأمورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد».
«من برای چند روز زندگی با عار و ننگ، ارزشی قائل نیستم».
«خدا می داند که شخصاً برای خود ذره ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم، اگر تخلفی از من هم سر زد، مهیای مؤاخذه ام».
«آنهایی که شناخته اند، می دانند که من آنی که باید انجام بدهم، تحت تأثیر واقع نمی شوم؛ انجام می دهم».
«من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس، در هر مرتبه ای که باشد، عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستی من، در درستی راه هر فرد نهفته است».
«من اعلام می کنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که برخلاف دستورات اسلامی است، دروغ گفته است».
«اگر من یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم. والله! تا حالا نترسیده ام. آن روز هم که می بردندم، آنها می ترسیدند، من آنها را تسلیت می دادم که نترسید».
«من از آن آدم ها نیستم که یک حکمی اگر کردم، بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود، من راه می افتم دنبالش».
«من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات، برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم».
«اینکه من دست از کار خودم برداشتم که طلبگی بود) و آ مدم اینجا، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم و یک قدرت صالحه در کار نبود».
«من به شما ملت ایران سفارش می کنم که اگر در روزنامه ای، در مطبوعاتی، در جای دیگری به من سب بکنند، فحش بدهند، کسی حق ندارد که یک کلمه بگوید. من تحریم کردم بر شما جواب گویی را؛ برای اینکه توطئه است، توطئه ها را با سکوت خنثی کنید و اگر چنانچه توطئه زیاد باشد، با مشت خنثی می کنیم».
«خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم».
«من امیدوارم به فوز «اِحدی الحُسنیین» نایل شوم؛ یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق یا شهادت در راه آن که راه حق است».
«قدرت ها و ابرقدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است، ادامه می دهد».
«هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد ص) و پیروان ابراهیم حنیف، ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد»!
«نهضت ما قائم به شخص نیست؛ نهضت ما همگانی است، همه ملت رهبرند، همه بیدار شده اند».1
1. برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره) به نشانی:
http://www.imam-khomeini-isf.com/?i=U2xSZQViADBRZFZi
نکته ها
امام خمینی ره)، چه در حیات و چه پس از وفات، همواره منشأ خیر و برکت برای اجتماع و نیز اهل سلوک بوده و هست، ولی ارزش و برکت امام تنها در این امر خلاصه نمی شود، بلکه اهل دانش، به شخصیت علمی وی با ویژگی نوآورانه اش توجه داشتند. ایشان آثاری در زمینه های عرفان، اخلاق، فلسفه، فقه و کلام به زبان های فارسی و عربی نگاشته است. از این آثار برخی به چاپ رسیده و برخی تا کنون به چاپ نرسیده است. این آثار عبارت است از:
شرح دعای سحر؛ مصباح الهدایة آل الخلافة والولایه؛ لقاءالله؛ سر الصلاة، صلاة العارفین یا معراج السالکین؛ تعلیقه علی شرح فصوص الحکم؛ تعلیقه علی مصباح الانس؛ تعلیقه علی شرح حدیث راس الجالوت؛ شرح حدیث راس الجالوت؛ تفسیر سوره حمد؛ الحاشیه علی الاسفار؛ آداب الصلاة؛ مبارزه با نفس جهاد اکبر؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ اربعین، شرح اربعین؛ کتاب الطهارة؛ المکاسب المحرمه؛ کتاب البیع؛ کتاب الخلل؛ رسالة فی التقیة؛ رسالة فی قاعدة من ملک؛ رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره؛ رسالة لا ضرر؛ رسالة الاستصحاب؛ رسالة فی التعادل و التراجیح؛ رسالة الاجتهاد و التقلید؛ رسالة فی الطلب والارادة؛ تعلیقة علی کفایة الاصول؛ رسالة در موضع علم اصول؛ تعلیقة علی العروة الوثقی؛ تعلیقة علی وسیلة النجاة؛ حاشیه توضیح المسائل؛ رساله نجاة العباد؛ حاشیه رساله ارث؛ مناسک یا دستور حج؛ تحریر الوسیله؛ زبدة الاحکام؛ توضیح المسائل؛ ملحقات توضیح المسائل؛ استفتائات؛ حکومت اسلامی یا «ولایت فقیه»؛ کشف الاسرار؛ رساله در رجال؛ دیوان شعر؛ رساله ای مشتمل بر فوایدی در بعضی مسائل مشکله؛ تهذیب الاصول؛ رساله فی قاعدة لا ضرر یا نیل الاوطار؛ رساله فی الاجتهاد و التقلید؛ لب الاثر یا رساله فی الطلب و الاراده و الجبر و التفویض؛ صحیفه نور؛ وصیت نامه سیاسی الهی؛ ره عشق و باده عشق.
متن ادبی
وقتی که تو رفتی
انتخاب: سهیلا بهشتی
روزی که تو رفتی، کشور در سکوتی سنگین فرو رفت، دست ها به سوی آسمان بلند شد، چشم ها به اشک نشست و نام امام، آهسته آهسته بر لب ها جاری شد.
روزی که تو رفتی، مثل روزهای دیگر نبود؛ خورشید درون خود می سوخت، شعله می کشید و آتش از آن می جهید، چشمه ها به اشک دانه ها و ریشه ها آغشته بودند و رودها با آوایی محزون و اندوهی گران، راه دریاها را در پیش داشتند تا در آغوش آنها آرام شوند.
روزی که تو رفتی، باد از نفس افتاد، خورشید در آتش خود سوخت و مچاله شد و پشت کوه های غبارگرفته افتاد. شب آمد، اما شمع ها روشن شدند، هزاران هزار شمع در دل شب، بر گرد آن نقطه، نور افشاندند، صدای گریه زن و مرد، در دل بیابان و شب می پیچید. آنها از امام خود دل نمی کندند و او را تنها نمی گذاشتند. هزاران شمع در دست هزاران سیاه پوش می سوختند و شب را و بیابان را مثل گل های قاصدک، رنگین می کردند.
«این داغ، تنها داغ ما نیست؛ داغ قبیله انسانیت است؛ داغی است که هیچ گاه از سینه انتظار پاک نمی شود. پدر! حتی در و دیوار این دیار، جای خالی تو را تاب نمی آورند. گلدسته های جماران حیران مانده اند که از این پس به امامت که اقتدا کنند. بغض در گلوی مناره ها پیچیده است و منبر و محراب در غمی جانکاه فرو رفته است. تو رفتی و نگفتی که عشق چه کند و به کدام ضریح بیاویزد».1
1. باغ ستاره ها، مجموعه مقالات و قطعات ادبی، ص 218.
جاوید مَرد
سهیلا بهشتی
سال ها پیش، قلبی از تپش و چشمی از نگرش باز ایستاد که آن قلب، قلب انقلاب و آن چشم، چشمه آفتاب بود. اینجا مرگ بود که مُرد و نیستی بود که فسرد. او به ابدیت پیوست و از هر رگ او هزار چشمه حیات جوشید و هزار جویبار زندگی خروشید.
چگونه او را مرده پندارم، در حالی که هنوز فریاد تُندرآسای او بر بلندترین چکاد فطرت، بنیاد کفر و استکبار را می لرزاند و خنجر تسلیم را بر حنجر خصم می نشاند.
رفتی ای مهربان، ای که نگاهت هماره جاری زلال محبت بود! رفتی ای کوه ایستادگی و پایداری، ای که از ملتی افسرده و خموده، امتی بیدار و ملتی سلحشور ساختی! به یقین، بلندای هیچ کوهی به دامنه کوه همت تو نمی رسد. تو شکوه ماندگار تاریخی. نام اسلام و نام ایران اسلامی با نام تو پیوند خورده است.
ما زنده آب کوثر کلام توایم که خود سیراب از کوثر خاندان عصمت و طهارت بودی. ای آرمیده در جوار قرب الهی! ای بنده صالح خدا! آمدنت چه روح انگیز و فرح بخش بود و رفتنت چه جانگداز.
روح پاکت سیراب از جذبه های ربانی باد و راهت هماره پررهرو!
شعر
آه دل
محمدجواد حجت
فریاد ز قلب تنگ بیرون آمد
آه از دل سختِ سنگ بیرون آمد
شب در غم تو سیاه بر تن پوشید
خورشید، پریده رنگ بیرون آمد
بی کرانه
رضا اسماعیلی
امام، آن که دلش چشمه سار معنا بود
تمام زندگی اش یک قیام زیبا بود
نگاه مشرقی اش چلچراغی از رؤیا
به سقف شب زده مشرقی، معما بود
دلش مترجم آواز روشن خورشید
لبش مفسر لبخند صبح فردا بود
دو چشم روشن او یک دوبیتی زیبا
درون دفتر احساس سرخ گل ها بود
دلش انار ترک خورده پر از آتش
گدازه های دلش دانه دانه پیدا بود
تمام زندگی اش بوی سادگی می داد
کسی به سادگی او نبود، آیا بود؟!
قسم به چشمه! ز چشمان او نشد سیراب
دلم که عاشق آن بی کرانه دریا بود
شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد
غروب او چو طلوعش، قشنگ و زیبا بود
بدرقه
آزادبخت
روز بدرقه خورشید تا لبه نمناک غروب،
مادرم
چقدر برای زخم آسمان گریست؛
همه گریستند.
زیرنویس
ـ سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی ره)، رهبر دل های خدایی را به مسلمانان تسلیت می گوییم.
ـ سلام بر رهبری که با دل آ رام و قلب مطمئن و روح شاد و ضمیری امیدوار، به سوی جایگاه ابدی سفر کرد!
ـ خداوند، امام خمینی ره) را به عنوان مائده ای الهی و ذخیره ای از سوی خود برای مسلمانان قرار داد.
ـ از یاد و نام امام خمینی ره)، دل های پاک، سرشار از خضوع و لبریز از عشق می شود.
ـ امام خمینی ره)، به نسل ما چگونه زیستن را آموخت.
ـ پیروی از راه و خط امام، در گرو حرکت در مسیر اهداف انقلاب و تقویت روح اخلاص و همبستگی است.
ـ امام خمینی ره)، از تبار قهرمان توحید، ابراهیم خلیل و از سلاله پاک محمد و آل محمد ص) بود که بت های جدید را شکست و ندای توحید را در قلب های مشرکان غرب و خانه های کفر و شرک طنین انداز کرد.
ـ عصر ما، عصر امام خمینی ره) است و عصر امام خمینی ره)، قطعه ای نورانی از تاریخ بشر است.
ـ امام خمینی ره) به جهانیان ثابت کرد که مکتب و دین، منشأ تحولات بزرگ در جهان و اجتماع است.
ـ هراس دشمنان از اندیشه امام خمینی ره) است؛ خواه او در حیات باشد، خواه نباشد.
ـ امام خمینی ره)، شخصیت تاریخ ساز اسلام بود؛ گرچه آفتاب عمرش غروب کرد، ولی نور حیات و چراغ اندیشه اش همواره روشن است.
ـ صبر باید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
ـ امام خمینی ره)، منبع الهام و هدایت برای حقیقت جویان جهان بود.
آورده اند که...
ساده زیستی در سیره امام خمینی ره)
زندگی امام خمینی، سرشار از ساده زیستی است. گرچه نمی توان همه زیبایی ها و اخلاص ها را که در ساده زیستی امام نهفته بود، به زبان آورد، نمونه هایی فراموش نشدنی از آن را از زبان اطرافیان ایشان بیان می کنیم.
هوای نجف بسیار گرم بود و در بعضی مواقع، درجه حرارت از پنجاه درجه بالا می رفت و انسان را کلافه می کرد. روزی با چند نفر از برادران پیش ایشان امام) رفته و گفتیم: آقا! این گرما شدید است و شما هم مسن هستید. همه مردم شب ها به کوفه می روند، آنجا هوایش بهتر است. شما هم به آنجا بروید! ایشان در جواب گفتند: «من چطور برای هوای خوب به کوفه بروم، در صورتی که برادران من در ایران، در زندان به سر می برند».
یادم هست روزی شخصی پیش امام آمد و در حالی که عبای مندرس خود را نشان می داد، گفت: عبای من پاره است، به من کمکی بفرمایید. امام دنبال عبای خود گشت و آن را به او نشان داد و فرمود: «ببین! عبای من هم پاره است».1
1. محمدرضا شرفی، تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی، ص 208.
انزجار از خودستایی
امام خمینی ره) به یکی از خطیبان برجسته می فرماید: «فلانی! نظر به اینکه شما قدری رفت وآمد دارید و اهل خمین هستید، دقت کنید از من در جایی تعریفی، صحبتی نشود.» امام با چنین سفارش هایی، جلوی ستایش دیگران از خود را می گرفت. گفته اند: ایشان برخی سال ها به شهر محلات می رفتند و در مسجد مرکز شهر جلسه ای داشتند. مرسوم بود اگر کسی از روحانیان وارد مسجد می شد، کسی به احترامش می گفت: صلوات بفرستید! روز اول پس از پایان جلسه، امام آن فرد را خواست و فرمود: «شما این صلوات را برای من یا برای رسول بزرگوار اسلام می فرستید؟ اگر برای رسول اکرم ص) صلوات می فرستید، این را وقت دیگر بفرستید و چنانچه برای من است که وارد مسجد می شوم، من راضی نیستم».
دوستی با اهل بیت
با توجه به صبر و توان والای امام در رویارویی با حوادث تلخ دنیوی، پزشکان از اینکه ایشان در شهادت فرزندش نگریسته بود، نگران بودند. آنها معتقد بودند امام باید گریه کند تا مبادا فشاری روی قلبش وارد شود. روضه خوان ویژه حضرت امام می گوید: «هرچه نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین، امام را منقلب کنم که در عزای پسر اشک بریزد، امام تغییر حال پیدا نکرد و همچنان ساکت و آرام بود، ولی همین که نام حضرت علی اکبر ع) را بردم، امام چنان گریست که قابل وصف نبود».
قانون گرایی
پای بندی به مقررات و رعایت حقوق و قوانین کشورهای غیر مسلمان، احترامی است که به سود اسلام خواهد بود. چه بسا با زیر پا نهادن برخی قوانین آنان، بهانه ای برای اهانت به آموزه های ما فراهم آید. در نوفل لوشاتو، ذبح حیوانات در خارج از کشتارگاه، بر اساس قانون منع شده بود. روزی گوسفندی را در محل اقامت امام ذبح کردند. ایشان با آنکه در دیار کفر بود، فرمود: «چون تخلف از قانون حکومت شده، از این گوشت نمی خورم».
سفارش به اتحاد و همبستگی
امام خمینی ره)، سال ها پیش از رحلت خویش، در تاریخ 26 بهمن سال 1361، وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش را تنظیم کرد. این وصیت نامه، دربردارنده اصول و اندیشه های آن حضرت و راهنمای همیشگی انقلابیان بود. وحدت، از جمله مبانی سیاست و حکومت مطلوب از دیدگاه حضرت امام بود. ایشان در وصیت نامه خویش در این باره می نویسد: «امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است. توصیه این جانب به مسلمین و بخصوص ایرانیان، به ویژه در عصر حاضر آن است که در مقابل این توطئه ها، عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند!» حضرت امام رهاورد این اتحاد و تعاون میان مردم را، پیشرفت و تعالی کشور اسلامی معرفی کرده است. بی شک، هرچه میزان اختلاف و تفرقه در میان مردم و مسئولان یک نظام بیشتر باشد، میزان آسیب پذیری آن حکومت افزایش می یابد و در نتیجه به سقوط آن حکومت خواهد انجامید.1
1.http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4305&id=34892
کتابستان
اسلامی، سید حسن، امام، اخلاق، سیاست، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385، 294 صفحه.
حاضری، علی محمد و علی اکبر علیخانی، خودباختگی و خودباوری از دیدگاه امام خمینی ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1377، 160 صفحه.
حسینی، حسین، رهبری و انقلاب، نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1381، 350 صفحه.
خالقی، علی، مشروعیت قدرت از دیدگاه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381، 168 صفحه.
خمینی، روح الله، وصیت نامه موضوعی امام خمینی ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، 170 صفحه.
رجایی، غلامعلی، امام به روایت امام؛ بازشناسی شخصیت امام از زبان خویش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، 269 صفحه.
رجایی، غلامعلی، برداشت هایی از سیره امام خمینی ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، 263 صفحه.
شفیعی، عباس، استراتژی رهبری امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1384، 176 صفحه.
کمیته تبلیغات و انتشارات، اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی ره)، تهران، ستاد صدمین سال میلاد امام خمینی، 1378، 332 صفحه.
مصباحی، ف، گزیده ای از آثار و سیره امام خمینی ره): عدالت در نظام اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383، 35 صفحه.
مظهری، مرضیه، رفتارشناسی امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1387، 183 صفحه.
مهریزی، مهدی، اندیشه های اجتماعی امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381، 191 صفحه.
نادرپور، محمدرضا و منصور محمدی و برمک عالینحانی، کتاب شناسی موضوعی امام خمینی ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، 334 صفحه.
واحد ادبیات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، آن سفرکرده؛ جنگ ادبی ویژه سالگرد رحلت حضرت امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1377، 63 صفحه.
ـــــــــــــ، تا صبح اشراق؛ گزیده شعر در منقبت و سوگ حضرت امام خمینی ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376، 238 صفحه.
ــــــــــــ، ز اشک پرس حکایت، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، 558 صفحه.
هدایتی فخر داود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1387، 259 صفحه.
انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری
جمعه
14 خرداد 1389
21 جمادی الثانی 1431
4.Jun.2010
ـ اشاره
ـ گفتار مجری
ـ سخن بزرگان
ـ نکته ها
ـ متن ادبی
ـ با خاطرات
ـ داستان
ـ زیرنویس
ـ کتابستان
اشاره
ضرورت ولایت فقیه در عصر غیبت
سید محمدصادق میرقیصری
در عصر غیبت امام زمان عج)، برای مقدمه چینی و آماده سازی پذیرش حکومت آن حضرت، طراحی نظامی ضروری است که در مسیر ولایت امام عصر عج) حرکت کند. این امر محقق نمی شود مگر با حاکمیت ولایت فقیه، در مقام نائب ولی عصر بر جامعه اسلامی و سراسر جهان. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید: «اکنون مدنیت بشری شاهد آن است که کشوری با نظام ولایت، یعنی حاکمیت دین و تقوا اداره شود. این برای بشریت که انواع نظام های بشری را آزموده و در هیچ یک، درمان دردهای اساسی خود را نیافته، آزمایشی مهم و تعیین کننده است».1
مقام معظم رهبری، در نظام مبتنی بر ولایت فقیه در رأس نظام است. ازاین رو، شایستگی صاحب این مقام در اداره نظام جمهوری اسلامی بسیار مهم و ضروری است. با این حال، در اصل ولایت فقیه شخص مطرح نیست، چنان که مقام معظم رهبری می فرمایند: «عزیزان من! اینجا مسئله شخص نیست، من هم مثل یکی از شما، از نظام اسلامی، از رهبری اسلامی و از ولایت فقیه به عنوان ستون فقرات این نظام باید دفاع کنم».2
در سال های اخیر، برخی کارشکنان این گونه ادعا می کنند که ولایت فقیه، ابتکار امام است و در فقه شیعه هیچ اعتباری ندارد و مسلمانان باید در عصر غیبت دست روی دست بگذارند و منتظر ظهور امام زمان عج) باشند. مقام معظم رهبری در پاسخ این ساده اندیشان می فرماید: «البته ولایت فقیه جزو مسلمات فقه شیعه است. اینکه حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام، ولایت فقیه را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بی اطلاعی است. کسی که با کلمات فقها آشناست، می داند که مسئله ولایت جزو چیزهای روشن و واضح در فقه شیعه است. کاری که امام کرد، این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاست های امروز و مکتب های امروز دارند، مدون کند و آن را ریشه دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد و به شکلی دربیاورد که برای هر انسان صاحب نظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد».3
امروزه، دشمنان داخلی و خارجی با راهکارهای گوناگون با اصل ولایت فقیه دشمنی می کنند و با خدشه دار کردن این اصل، برای حذف ولایت مطلقه فقیه می کوشند. رهبر انقلاب درباره هدف آ نان می فرماید: «اصل ولایت فقیه، یعنی ایجاد میلیون ها رابطه دینی میان دل های مردم با محور و مرکز نظام. بحث شخص در میان نیست، بحث هویت و معنا و شخصیت در میان است. لذا می بینید که با آن دشمنی می کنند، البته این دشمنی ها فایده ای هم ندارد».4
گفتنی است افرادی که از روی کینه و دشمنی با ولایت فقیه مخالفت می کنند، با عوامی که از روی کج فهمی و غفلت، علیه ولایت فقیه سخن می گویند، در یک گروه قرار نمی گیرند و نمی توان هر دو گروه را ضد ولایت فقیه خواند، چنان که رهبر انقلاب می فرماید: «این طور نیست که حالا هر کس یک کلمه حرفی زد، ضد ولایت فقیه محسوب می شود. امروز مردم این کشور قانون اساسی و اساس ولایت فقیه را به عنوان یک اصل مهم، بلکه مهم ترین اصل، پذیرفته اند و دارند زندگی می کنند».5
البته برخی خواص مخالف ولایت فقیه، مخالفت خود را با صراحت ابراز نمی کنند و با موضع گیری های نابجا و غیرمستقیم خود، در پشت سپر ولایت فقیه پنهان می شوند و به نام ولایت فقیه با آن مخالفت می کنند. مقام مظعم رهبری بسیار هوشیارانه به این نکته اشاره می کنند: «موضع گیری دوپهلوی خواص، مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند».6
«خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.»7 این سخن بنیان گذار جمهوری اسلامی خطاب به روحانیان سراسر کشور است. امام در این سخن از روحانی نمایان متحجری شکوه می کند که در طول انقلاب، بیشترین فشار را به ایشان وارد کردند، به گونه ای که از آنها به «مقدس نمایان احمق، مارهای خوش خط وخال و افعی ها»8 یاد می کرد. ایشان همواره به طلبه ها سفارش می کرد مراقب این قشر باشند و اتحاد خود را حفظ کنند.
با توجه به این پیام مهم و تاریخی امام خمینی ره)، می توان گفت بیشترین فشاری که در این زمان، به اصل ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری وارد می شود. از سوی همان معدود روحانی نمایان نادانی است که حضرت امام از آنها رنج می برد. در جریان انتخابات ریاست جمهوری دیدیم و شنیدیم که این عده چگونه با رفتار خود اوضاع کشور را متشنج و فضای کشور را غبارآلود کردند.
با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش پیش می آید: اکنون که انقلاب، بدون توقف و با تمام فراز و نشیب به مسیر خود ادامه می دهد، با توجه به حساسیت و پیچیدگی شرایط روز، وظیفه ما در قبال انقلاب و ولایت فقیه چیست؟ پاسخ این پرسش را باید از زبان گهربار ولایت شنید: «جوانان عزیز! هرچه می توانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بی بصیرتی ما استفاده کنند، دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت».9
«ولایت فقیه، نمی تواند با پارلمانتاریسم و دموکراسی جمع شود و این گفته البته به آن معنا هم نیست که ولایت فقیه، با استبداد یا توتالیتاریسم جمع می شود. خیر، ولایت فقیه یک نظام حکومتی جدید است که نه با دموکراسی و نه با استبداد جمع نمی شود و هرگز در جهان جدید سابقه ای نداشته است. ولایت فقیه با حاکمیت کلیسا نیز، چه به صورت فعلی و چه در صورت قرون وسطایی آن، نسبتی ندارد و بنابراین، غرب و غرب زدگان، با معیارها و منطق خویش هرگز امکان درک آن را ندارند.
ایمان آوردن به ولایت فقیه، منطق دیگری می خواهد که از دین کسب می شود و دین نیز بر وحی مبتنی است. نمی خواهم بگویم که ولایت فقیه عُقلایی نیست یا با استدلال عقلی قابل اثبات نیست، اما دین کار را فقط به عقل مردمان واگذار نکرده است و پیامبران، شرایع را نه از راه استدلال عقلی، بلکه از طریق وحی درمی یافته اند وگرنه، تکلیف ما با عقل کج اندیشان این عوالم عالم نما که بت دموکراسی را می پرستند، چه بود؟ ترجمه دقیق دموکراسی، ولایت مردم است که در مقابل ولایت فقیه قرار می گیرد و با آن جمع نمی شود. اگرچه فقیه نیز برخوردار از آرای مردم است و به هر تقدیر، از آنجا که آرای مردم باید از طریق نمایندگانشان اظهار و اعلان شود، وجود نوعی پارلمان نیز در نظام حکومتی ولایت فقیه ضرورت پیدا می کند. اما صرف وجود پارلمان به مفهوم پذیرش دموکراسی نیست.
نظام حکومتی ولایت فقیه، نظام جدید و بی سابقه ای است که اگرچه نوعی حکومت تئوکراتیک یا به عبارت عامیانه، خدامحورانه است، اما با هیچ کدام از قوالب حکومتی تجربه شده انطباق یا حتی شباهت ندارد.
ولایت فقیه، مبتنی بر اسلام ناب است که هم از حقوق بشر و هم از آزادی، دریافتی کاملاً متفاوت با مشهورات و مقبولات بین المللی دارد. تفاوت معنای آزادی و حقوق بشر در نزد ما با آنچه در جهان امروز معمول است، آن همه زیاد است که می توانیم با یقین بگوییم که ما و غربی ها فقط در لفظ اشتراک داریم و نه در معنا».10
«مردم، مسئولین را موعظه کنند، نصیحت کنند، خیرخواهی کنند، بنویسند برای آنها، بگویند برای آنها، پیغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولین هم برای نظام، برای کشور و برای مردم بیشتر است».11
مسئولان محترم جمهوری اسلامی ایران! ما مردم ایران از شما می خواهیم از مسیر ولایت فقیه منحرف نشوید؛ نظرها و سلیقه های شخصی خودتان را بر فرمان های مقام معظم رهبری ترجیح ندهید و به گونه ای رفتار نکنید که مردم به نظام اسلامی و ولایت فقیه بدبین شوند! ما مردم، از شما مسئولان می خواهیم به همه رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب عمل کنید و بدون هیچ مصلحتی، در مقابل دشمنان داخلی و خارجی که علیه ولایت فقیه و دستاوردهای انقلاب قد علم کرده اند، حتی به قیمت از دست دادن آبرو و جانتان، بایستید. تاریخ اسلام به خوبی نشان می دهد سکوت و خانه نشینی امامان معصوم ع) به این دلیل بود که یا یاران وفادار و متعهد نداشتند یا تعداد این یاران بسیار کم بود. مبادا شما مسئولان اجازه دهید این تاریخ غمناک برای ولی فقیه تکرار شود که در این صورت، شما با موج خروشان مردم روبه رو هستید، نه با بی اعتنایی آنها.
شما مسئولان خدوم و زحمت کش! باید با توکل به خدا و تهذیب نفس، نظام اسلامی را به سمتی هدایت کنید که زمینه ظهور امام زمان عج) فراهم شود و این امر محقق نمی شود مگر با پیروی محض از مقام معظم رهبری و حرکت به سوی علم و فن آوری، مبارزه با دشمن و حل مشکلات معیشتی، فرهنگی و اجتماعی مردم که از خواسته ها و سفارش های ایشان است. اگر این گونه عمل کنید، دشمنان خارجی و داخلی با سیاه نمایی، مردم را به نظام و رهبری دلسرد نمی کنند. البته شما مسئولان، همواره همه همت خود را صرف خدمت به مردم و اسلام کرده اید، ولی این همت باید تا رسیدن به هدف مطلوب انقلاب و نظام ادامه پیدا کند.
ما مردم ایران حمایت خود را از شما مسئولان اعلام می کنیم و تا زمانی که در مسیر ولایت فقیه قدم بردارید، پشتیبان شما خواهیم بود. ان شاءالله در خدمت به اسلام موفق و پایدار باشید!
1. سخنرانی رهبری، 1/12/1369، به نقل از: نرم افزار به سوی نور، کاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
2. همان، 5/9/1376، به نقل از: نرم افزار به سوی نور.
3. همان، 14/3/1376.
4. همان، 5/5/1376.
5. همان، 14/11/1374.
6. روزنامه کیهان، 30/10/1388، ص 1.
7. منشور روحانیت، ص 9.
8. نک: همان، ص 8.
9. سخنرانی مقام معظم رهبری در اجتماع مردم مازندران، 15/7/1388.
10. سید مرتضی آوینی، حلزون های خانه به دوش، ص 58.
11. سخنرانی رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران، 20/6/1388؛ نک: www.khamenei.ir
پیام مجری
دیگر دوران این حرف ها به پایان رسیده
دیگر تمام شد. دیگر این حرف ها قدیمی شده، دیگر دوران این حرف ها به پایان رسیده است. دیگر این ادعا نخ نما شده که ولایت مطلقه فقیه؛ یعنی دیکتاتوری! چون هرچه حوادث درون مملکت و جهان پیچیده می شود، درستی این سخن خمینی کبیر بیشتر آشکار می شود که فرمود: «ولایت فقیه، ضد دیکتاتوری است».
دیکر کسی نمی تواند این بهانه را بیاورد که ولایت فقیه شامل همه فقیهان می شود نه یک نفر؛ زیرا فقیهان بزرگوار هم به خوبی دیدند که در طوفان سهمگین حوادث، ولی فقیه توانست کشتی حکومت اسلامی را مقتدرانه به ساحل برساند و این به معنای تجلی نور ولایت غدیر در یک نفر است.
حالا همه فهمیدند حرمت شکنی روز عاشورا و توهین به ولایت فقیه برای چیست؛ چون دشمنان از اصل ولایت فقیه سیلی خورده اند.
دیگر دوران این حرف ها به پایان رسیده که شخصی یا اشخاصی بخواهند اشکال یا نقدهای نادرستی به ولایت فقیه وارد کنند؛ زیرا این ما هستیم که با ولایت فقیه ناآشنا هستیم و باید با بصیرت، خود را به سطح مطلوب برای درک و شناخت ولی فقیه برسانیم.
دل نوشته شهید آوینی برای مقام معظم رهبری
شهید سیدمرتضی آوینی در سال 1371 نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشت و برای ایشان فرستاد که دربردارنده مطالب مهمی بود. متن کامل نامه تا امروز منتشر نشده است و آنچه خواهید خواند، مقدمه این نامه است که نهایت ولایتمداری این شهید عزیز را می رساند. شهید سیدمرتضی آوینی نوشته است:
«خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر ع) حضرت آیت الله خامنه ای ایدکم الله تعالی بتایید اله الخاصة) سلام علیکم و رحمة الله و برکاته! امتثال امر، فرصتی برای عرض ارادت در این مرقومه باقی نمی گذارد. لذا حقیر مستقیماً با استمداد از فضل بی منتهای رب العالمین وارد در اصل مطلب می شویم بعد از عرض این مختصر که ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت ره) و نائب امام زمان عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همان گونه که پیش از این درباره امام امت ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شور رضوان حق، آنان را در میدان انقلاب نگاه داشته باشد، با همان شوری که پیش از این داشته اند. خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال، بار جنگ بر شانه های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند. بسیارند کسانی که می دانند پیروی از شما برای پیروزی حق از همان ارجی در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت عج) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما. کمترین مطیع شما سید مرتضی آوینی».1
1. نک: سایت www.Aviny.com.
ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی ره)
«ولایت فقیه، برای مسلمین یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی داده است».
«بهترین اصل در قانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است».
«ولی امر، حجت خداست».
«ملت، بی هادی نمی تواند کاری انجام بدهد».
«من به همه ملت، به همه قوای انتظامی اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد».
«فقیه اگر یک گناه صغیره هم بکند، از ولایت ساقط است. مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هر کس».
«ولایت فقیه است که جلوی دیکتاتوری را می گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می شود».
«ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت اسلامی است، نه به معنای مقام معنوی».1
1. نک: کلمات قصار امام، ص 119.
ولایت فقیه در سخن مقام معظم رهبری
«همه باید وحدت را بر محور اصول انقلاب و جریان صحیح نظام اسلامی و ولایت فقیه حفظ کنند. این، اساس قضیه است».1
«اصل ولایت فقیه و پیوستن همه راه های اصلی نظام به مرکز ولایت، نقطه درخشان نظام اسلامی و تحقق آن یادگار ارزنده و فراموش نشدنی حضرت امام خمینی ره) است.... این اصل، همان ذخیره پایان ناپذیری است که باید مشکلات نظام جمهوری اسلامی را در حساس ترین لحظات و خطرناک ترین گردنه های مسیر پرخطر جمهوری اسلامی حل کند و گره های ناگشودنی را بگشاید. دفاع غیورانه امام عزیز از مسئله ولایت و رهبری که بی گمان تصدی رهبری به وسیله خود آن بزرگوار، کمترین تأثیری در آن نداشت، ناشی از درک و ایمان عمیق به همین حقیقت بود و امروز این جانب به پیروی از آن بزرگوار، با همه وجود و توان از اصل و لوازم آن دفاع خواهم کرد و به کمک الهی، به تکلیف خود در همه موارد عمل خواهم کرد. خدشه در التزام به ولایت فقیه و تبعیت از رهبری، خدشه در کلیه نظام اسلامی است و اینجانب این را از هیچ کس و هیچ دسته و گروهی تحمل نخواهم کرد».2
«از اول انقلاب هم همین عنوان ولایت و ولایت فقیه که دو مفهوم است؛ یکی خود مفهوم ولایت و یکی اینکه ولایت متعلق به فقیه و دین شناس و عالم دین است، از طرف کسانی که در حقیقت تحمل این بافت ارزشی کامل را نمی توانستند و نمی توانند بکنند، مورد تعرض شدید قرار گرفت. امروز هم همین طور است. خوشبختانه مردم، این راه را شناخته اند. این از برکات غدیر اسلام و زندگی امیرالمؤمنین ع) و نیز حکومت کوتاه آن بزرگوار است».3
«امروز حکومت اسلامی و ولایت فقیه جزو واضحات فقه اسلامی و اعتبارات عقلایی است؛ یعنی اگر انسان بخواهد با تکیه به اعتبارات عقلایی حرف بزند، این نظریه جزو روشن ترین و واضح ترین و قابل دفاع ترین نظریه هاست، اما این را با شیوه های گوناگون، با تشبیه آن به حکومت کلیسا و حکومت سلطنتی و غیره در ذهن ها مخدوش می کنند. اینها مبارزه لازم دارد».4
«عده ای سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند. این دروغ است. ولایت فقیه طبق قانون اساسی ما، نافی مسئولیت های ارکان مسئول کشور نیست. مسئولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است».5
1. سخنرانی 19/7/1368، به نقل از: نرم افزار به سوی نور، کاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
2. سخنرانی 11/10/1368، به نقل از: همان.
3. سخنرانی رهبری، 10/4/1375.
4. سخنرانی رهبری، 15/6/1380.
5. سخنرانی رهبری، 14/3/1383.
وصیت شهدا درباره ولایت فقیه
شهید علی صیاد شیرازی: «نسل جوان باید از همان اول، اعتمادش را به ولایت حفظ کند!»
شهید حجت الاسلام ردانی پور: «ای ملت! تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن ولایت فقیه می باشد، قادرید راه شهیدان را ادامه دهید».
شهید علیرضا ناهیدی: «تنها راه سعادت، تواضع و پیروی از خط ولایت فقیه است».
شهید بهرام تندسته: «اگر شب و روز نماز بخوانید، ولی از امام و ولایت فقیه زمان خود پیروی نکنید، عبادتتان یک شاهی هم ارزش ندارد».
شهید محسن سرمدی: «همیشه خود را تسلیم اصل ولایت فقیه بدانید و آن را منشأ و اساس کار خود قرار دهید که عزت اسلام و مسلمین بستگی به آن دارد».
شهید محمد نظری: «باید وحدت و یکپارچگی خود را حفظ نمایید و پشتیبان ولایت فقیه باشید».
شهید علی پورقبادی: «همیشه گوش به فرمان ولایت فقیه باشید، درست ببینید که ولایت فقیه چه می گوید که حرف او حرف خداست».
شهید سبحان صابری: «از شما می خواهم پشتیبان ولایت فقیه باشید تا راه را گم نکنید».
شهید حسن آوندی: «اگر بر ولایت فقیه تکیه کنید، به خدا قسم باور کنید دیگر طعمه گرگ و کفتار نخواهید شد».
شهید سیدمرتضی آوینی: «حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن، دشوار است؛ پایمردی می خواهد و وفاداری».1
1. نک: محمدحسین قاسمی، حدیث یاران، صص 75 ـ 61.
متن ادبی
مبشر صبح
شهید سیدمرتضی آوینی
«دیدیم که می شناسیمش... و تصویرش را از پیش در خاطر داشته ایم. دیدیم که می شناسیمش، نه آنسان که دیگران را... و نه حتی آنسان که خود را. چه کسی از خود آشناتر؟ دیده ای هرگز که کسی نقش غربت در چهره خویش بیند و خود را نشناسد؟!
دیدم که می شناسیمش؛ بیشتر از خود... تا آنجا که خود را در او یافتیم، چونان سایه ای که صاحب سایه را... و از آن پس با آفتاب، خود را بر قدمگاهش می گستردیم و شب که می رسید، به او می پیوستیم.
دیدیم که می شناسیمش و او همان است که از این پیش طلعتش را در آب و باد و خاک و آتش دیده ایم؛ در خورشید آنگاه که می تابد؛ در ابر آنگاه که می بارد؛ در آب باران آنگاه که در جست وجوی گودال ها و دره ها برمی آید؛ در شفقت صبح؛ در صراحت ظهر؛ در حُجب شب؛ در رقت مه و در حزن غروب نخلستان؛ در شکافتن دانه ها و در شکفتن غنچه ها...؛ در عشق پروانه و در سوختن شمع.
دیدیم که می شناسیمش و آن عهد تازه شد. شمع می میرد و پروانه می سوزد تا آن عهد جاودانه شود، عهدی که آتش او با بال های ما بسته است. دیدیم که می شناسیمش و دوستش داریم؛ آن همه که آفتابگردان، آفتاب را؛ آن همه که دریا ماه را... و او نیز ما را دوست می دارد، آن همه که معنا لفظ را.
دیدیم که می شناسیمش، از آن جاذبه ای که بال ها را به سوی او می گشود، از آن قبای اشک که بر اندامش دوخته بود، از آنکه می سوخت و با اشک از چشمان خویش فرو می ریخت و فانی می شد در نوری سرمدی، همان نوری که مبدأ ازلی آدم و عالم است و مقصد ابدی آن. آب می گذرد، اما این نقش سرمدی فراتر از گذشتن ها برنشسته است. چشمانش بسته شد، اما نگاهش باقی ماند، دهانش بسته شد، اما کلامش باقی ماند.
در تاریکی شب، سیر سیرکی نوحه غربت زمین را زمزمه می کرد. خانه، چشم بر زمین و آسمان بست و در ظلمت پشت پلک هایش پنهان شد. پرده ها را آویختیم تا چشمان به لاشه سرد و بی روح زمین نیفتد و در خود ماندیم و یتیمانه گریستیم.
دیری نپایید که ماه برآمد و در آیینه دریاچه، خود را نگریست و شب پرک ها بال به شیشه کوفتند تا راهی به دشت شناور در ماهتاب بیابند.
عزیز ما! ای وصی امام عشق! آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند، اما شما خوب می دانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و حجت در کجاست. خودتان خوب می دانید که چقدر شما را دوست می داریم و چقدر دلمان می خواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم.
ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست. سرِ ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان ع)».1
1. نک: سید مرتضی آوینی، آغازی بر یک پایان، صص 9 ـ 11 با اندکی تصرف).
رهبری
جواد محدثی
«امامت، اکسیری است که اگر به امتی بزنند، از همه سلب جهت کرده و همه را در یک جهت قرار می دهد. امامت، نظام بخش جامعه است و امام، نگهبان اسلام از تحریف ها و حافظ مسلمانان از گمراهی است. امام، ضمانت اجرای احکام قرآن است؛ قطب کنترل کننده حرکات اجتماع است؛ مشعل هدایت شب های تیره و فروغ یقین افروز در پیچ و خم های شک و اضطراب است.
رهبر، پرچمداری است که رایت بلند ولایت را به دوش می کشد تا عزت ما در سایه این پرچم پاک تداوم یابد. امروز امت بازمانده آن رسول رأفت و عزت، در مدینه ایمان با علی گونه ای از سلاله زهرا بیعت کرده و بر این میثاق، پایدار و استوار است. بیداری وفادارانه این امت، تکرار تاریخ را مانع می شود.
امروز، امت آن امام فقید و پیروان این رهبر رشید با تمسک به حبل المتین ولایت فقیه، خط امام و میراث انقلاب و آرمان شهیدان را پاس می دارند».1
1. جواد محدثی، قطعات، ص82 با اندکی تصرف).